دعای دفع مکر و حیله دشمنان از معصومین علیهم السلام دعاهای مجرب برای دفع مکر و حیله دشمنان:


			
		دعای دفع مکر و حیله دشمنان از معصومین علیهم السلام
		دعاهای مجرب برای دفع مکر و حیله دشمنان:
0
دعای دفع مکر و حیله دشمنان از معصومین علیهم السلام   این مقاله درباره دعای د...



دعای دفع مکر و حیله دشمنان از معصومین علیهم السلام

 

این مقاله درباره دعای دفع مکر و حیله دشمنان است که در قرآن کریم و توسط پیامبران و ائمه معصومین تأکید شده است. در این مقاله بیتوته، شما را با این دعاها آشنا می کنیم.
دعای کوتاه و سریع الاجابه از امام کاظم (ع) برای دفع مکر و حیله دشمنان:

در هر زمان و مکانی، بشر با دشمنانی مواجه است که قصد دارند با مکر و حیله، مشکلات و بلاهایی را برای او ایجاد کنند. در این شرایط، دعا و تضرع به پروردگار، به عنوان یکی از ابزارهایی است که برای مقابله با این نیروهای شرور می توان به کار برد. در این مقاله، به بررسی دعایی که به منظور دفع مکر و حیله دشمنان به کار می رود، خواهیم پرداخت. این دعا، نه تنها در قرآن کریم آمده است، بلکه از سوی پیامبران و ائمه معصومین علیهم السلام نیز تأکید شده است. با مطالعه ی این مقاله، با این دعا آشنا می شوید و روش استفاده از آن را در برابر دشمنان، بررسی خواهیم کرد.

 

روایت شده است هنگامی که امام کاظم عليه السلام نزد هارون آمد، او قصد بدی در مورد ایشان داشت، اما بعد از دیدار ایشان از جای خود بلند شد و آن حضرت را بوسید و هدایایی به ایشان اهدا کرد. پس از بازگشت امام، فضل بن ربیع به هارون گفت: «ای امیر مؤمنان! قصد آزار و اذیت ایشان را داشتی، اما هدیه و پاداشی به ایشان عطا کردی.»

 

هارون پاسخ داد: «ای فضل! من به شخص امام کاظم عليه السلام، مقامی بزرگ و الطاف الهی را مشاهده کردم، و از مقام و منزلت ایشان در پیشگاه خداوند متعال، آگاهی دارم. هنگامی که تو رفتی تا ایشان را نزد من آوری، گروهی را دیدم که خانه ام را محاصره کرده بودند و در دست هایشان نیزه هایی بود که در پایه های ساختمان وارد کرده بودند، و به من گفتند: «اگر فرزند پیامبر خدا را آزار دهی، تو را در زمین فرو خواهیم برد و اگر نیکوکار باشی، ما بر می گردیم.» 

 

فضل گفت: «من بعد از رفتن امام، به دنبال ایشان رفتم و پرسیدم: چه خواندی که شرّ هارون از تو دفع شد؟» امام کاظم عليه السلام فرمود: «دعای جدّم امیر مؤمنان عليه السلام را، هرگاه آن را می خواند، هیچ گاه به لشکری حمله نمی کند مگر اینکه آنان را فراری می دارد، و به جنگاوری حمله نمی کرد مگر اینکه بر او پیروز می شد، و آن دعا برای برطرف کردن بلا و مشکلات است.» فضل پرسید: «آن دعا کدام است؟» امام کاظم عليه السلام به فضل فرمود: «اَللّهُمَّ بِكَ أُسَاوِرُ وَبِكَ أُجَادِلُ وَبِكَ أصُولُ وَبِكَ أنْتَصِرُ وَبِكَ أمُوتُ وَبِكَ أحْيى، أسْلَمْتُ نَفْسى إلَيْكَ وَفَوَّضْتُ أمْري إلَيكَ لاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إِلّاَ بِاللهِ الْعَظيمِ.»

خدایا! به قدرت تو حمله کرده، و به یاری تو جدل نموده و به وسیله تو به مقصد می رسم، و از تو یاری می جویم، و به اراده تو می میرم و زنده می شوم، جان مرا به تو تسلیم کرده و کارم را به تو واگذار می کنم، نیرو و توانی جز به خدای برتر و والا نیست.

 

دعای ضد مكر و حیله :

وقتی متوجه می شویم دیگران برای ما نقشه کشده اند صورتمان سرخ می شود و دست و پایمان می لرزد، آرامش به کلی از وجود ما پر می کشد و می رود، در این لحظات چه ذکری بگوییم؟ امام صادق علیه السلام می فرماید:در شگفتم برای کسی که مورد مکر و حیله واقع شده است چگونه به ذکر: وَ أُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِباد «من کار خود را به خدا واگذار کردم که خداوند نسبت به بندگانش بیناست» پناه نمی برد؟ 

 

برای محفوظ ماندن از مکر و حیله و اندیشه های نامناسب افراد پلید و دشمنان خود بخوانید.

هر روز و بعد از هر نماز واجب به این دعا مداومت کرده تا در محدوده امن الهی قرار بگیرید و شر و مکر و نیرنگ هیچ دشمنی به شما نرسد و اگر احیانا رسید به شما اثر نکند و این عمل از مجربات موکد است.

 

دعای امام صادق (ع) برای رفع مکر و حیله دشمنان :

بِسمُ الللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ 

وَ إِذا قَرَأَتَ القُرآنَ جَعَلنَا بَینَکَ وَ بَینَ الَّذینَ لَا یَؤمِنُونَ بِالآخِرَهِ حِجَاباً مَستُوراً وَ جَعَلنَا عَلَی قُلُوبِهِم أَکِنَّهً أَن یَفقَهُوهُ وَ فی آذَانِهِم وَ قراً وَ إِذَا ذَکَرتَ رَبَّکَ فی القُرآنِ وَحدَهُ وَلَّوا عَلَی أَدبارِهِم نُفُراً.اللَّهُمَّ أإِنَّی أَسئَلُکَ بِالإِسمِ الَّذی بهِ تُحیی وَتُمیتُ وَ تَرزُقُ وَ تُعطی وَ تَمنَعُ یا ذَالجَلالِ وَ الإِکرامِ.اللَّهُمَّ مَن أَرادَنا بِسُوءٍ مِن جَمیعِ خَلقِکَ فَاَعمِ عَنّا عَینَهُ وَاصمُم عَنّا سَمعَهُ وَ اشغَل عَنّبا قَلبَهُ وَ اغلِل عَنّا یَدَهُ وَ اصرِف عَنّا کَیدَهُ وَ خُذهُ مِن بَینِ یَدَیهِ وَ مِن خَلفِهِ وَ عَن یَمینهِ وَ عَن شِمالِهِ وَ مِن تَحتِهِ وَ مِن فَوقِهِ یا ذَاالجَلالِ وَ الإِکرامِ.  

 

دعای دفع مکر و حیله دشمنان از ائمه, دعاهای دفع مکر و حیله دشمنان, دعاهای مجرب برای دفع مکر و حیله دشمنان

ذکر مجرب برای دفع مکر و حیله دشمنان

 

دعای دور کردن نیرنگ دشمنان و بازگرداندن غلبه آنان

دعای امام سجاد (ع) برای دور کردن نیرنگ دشمنان و بازگرداندن غلبه آنان :

إِلَهِي هَدَيْتَنِي فَلَهَوْتُ وَ وَعَظْتَ فَقَسَوْتُ وَ أَبْلَيْتَ الْجَمِيلَ فَعَصَيْتُ‏

 اى خداى من، تو مرا هدايت كردى و من به لهو و غفلت روى آوردم. پندم دادى و من سخت دلى نمودم. نعمتهاى نيكويم دادى و من نافرمانى كردم.

 

ثُمَّ عَرَفْتُ مَا أَصْدَرْتَ إِذْ عَرَّفْتَنِيهِ فَاسْتَغْفَرْتُ فَأَقَلْتَ فَعُدْتُ فَسَتَرْتَ فَلَكَ - إِلَهِي - اَلْحَمْدُ

 آنگاه آنچه مرا از آن منع كرده بودى به من شناسانيدى و من شناختم و آمرزش طلبيدم و تو گناه من بخشيدى. زان سپس من بار ديگر به گناه بازگشتم و تو اغماض كردى. پس حمد باد تو را اى خداوند من.

 

تَقَحَّمْتُ أَوْدِيَةَ الْهَلاَكِ وَ حَلَلْتُ شِعَابَ تَلَفٍ تَعَرَّضْتُ فِيهَا لِسَطَوَاتِكَ وَ بِحُلُولِهَا عُقُوبَاتِكَ‏

 خود را در واديهاى هلاكت در افكندم و به دره ‏هاى تلف در آمدم و در آن احوال، با سطوت و قهر تو، با عذابها و عقوبتهاى تو روياروى شدم.

 

وَ وَسِيلَتِي إِلَيْكَ التَّوْحِيدُ وَ ذَرِيعَتِي أَنِّي لَمْ أُشْرِكْ بِكَ شَيْئًا وَ لَمْ أَتَّخِذْ مَعَكَ إِلَهاً

 بار خدايا، ره توشه من براى رسيدن به تو، اعتقاد من به يكتايى توست و دستاويز من اينكه هيچ چيز در خدايى با تو شريك نساخته‏ ام و كسى را جز تو به خدايى نگرفته‏ ام‏

 

وَ قَدْ فَرَرْتُ إِلَيْكَ بِنَفْسِي وَ إِلَيْكَ مَفَرُّ الْمُسي‏ءِ وَ مَفْزَعُ الْمُضَيِّعِ لِحَظِّ نَفْسِهِ الْمُلْتَجِي‏

 و اينك خود در تو گريخته‏ ام، زيرا خطاكاران را جز تو فرارگاهى نيست و براى پناهنده ‏اى كه بهره خويش تباه كرده است جز تو پناهگاهى نيست.

 

فَكَمْ مِنْ عَدُوٍّ انْتَضَى عَلَيَّ سَيْفَ عَدَاوَتِهِ وَ شَحَذَ لِي ظُبَةَ مُدْيَتِهِ وَ أَرْهَفَ لِي شَبَا حَدِّهِ وَ دَافَ لِي قَوَاتِلَ سُمُومِهِ‏

 بار خدايا، چه بسا دشمنى كه شمشير عداوت آخت و بر من تاخت و براى كشتن من خنجر خويش تيز كرد و با دم برنده آن آهنگ جان من نمود و زهر كشنده به آب من بياميخت‏

 

وَ سَدَّدَ نَحْوِي صَوَائِبَ سِهَامِهِ وَ لَمْ تَنَمْ عَنِّي عَيْنُ حِرَاسَتِهِ وَ أَضْمَرَ أَنْ يَسُومَنِي الْمَكْرُوهَ وَ يُجَرِّعَنِي زُعَاقَ مَرَارَتِهِ‏

 و خدنگ جان شكار خويش در كمان نهاد و مرا نشانه گرفت و چون پاسبانان همواره بيدار، ديده از من بر نمى‏گرفت و در دل داشت كه مرا گزندى سخت رساند و شرنگ كينه خويش به كامم ريزد.

 

فَنَظَرْتَ - يَا إِلَهِي - إِلَى ضَعْفِي عَنِ احْتِمَالِ الْفَوَادِحِ وَ عَجْزِي عَنِ الاِنْتِصَارِ مِمَّنْ قَصَدَنِي بِمُحَارَبَتِهِ‏

 آنگاه اى خداوند من، ديدى كه چسان از تحمل رنجها ناتوانم و چسان از انتقام كسى كه با منش آهنگ قتال است عاجزم‏

 

وَ وَحْدَتِي فِي كَثِيرِ عَدَدِ مَنْ نَاوَانِي وَ أَرْصَدَ لِي بِالْبَلاَءِ فِيمَا لَمْ أُعْمِلْ فِيهِ فِكْرِي‏

 و در ميان آن همه دشمنان چسان تنهايم و دشمن چسان در كمين نشسته تا از طريقى كه انديشه مرا بدان راه نيست گرفتار گرداند.

 

فَابْتَدَأْتَنِي بِنَصْرِكَ وَ شَدَدْتَ أَزْرِي بِقُوَّتِكَ ثُمَّ فَلَلْتَ لِي حَدَّهُ وَ صَيَّرْتَهُ مِنْ بَعْدِ جَمْعٍ عَدِيدٍ وَحْدَهُ وَ أَعْلَيْتَ كَعْبِي عَلَيْهِ‏

 بار خدايا، در چنين حالتى تو به ياريم آغاز كردى و به نيروى خود پشت مرا محكم ساختى و شمشير قهرش را كند نمودى و با آن همه ياران كه او را بودند تنهايش گذاشتى و مرا بر او غلبه دادى‏

 

وَ جَعَلْتَ مَا سَدَّدَهُ مَرْدُوداً عَلَيْهِ فَرَدَدْتَهُ لَمْ يَشْفِ غَيْظَهُ وَ لَمْ يَسْكُنْ غَلِيلُهُ قَدْ عَضَّ عَلَى شَوَاهُ وَ أَدْبَرَ مُوَلِّياً قَدْ أَخْلَفَتْ سَرَايَاهُ‏

 و آن تير كه به قصد هلاك من در كمان نهاده بود بر او باز گردانيدى. پس بى آنكه آتش خشمش فرو نشسته باشد يا عطش انتقامش تسكين يافته باشد، هزيمتش دادى و او از سر خشم سر انگشتان خويش مى‏ گزيد و مى‏ گريخت، بى ‏آنكه يارانش وعده‏ هايى را كه داده بودند به جاى آرند.

 

وَ كَمْ مِنْ بَاغٍ بَغَانِي بِمَكَايِدِهِ وَ نَصَبَ لِي شَرَكَ مَصَايِدِهِ وَ وَكَّلَ بِي تَفَقُّدَ رِعَايَتِهِ‏

 اى خداوند من، چه بسا دشمن ستمگر كه با مكايد خويش مرا بيازرد و دامهاى خود بر سر راه من تعبيه كرد و مرا زير نظر خود گرفت‏

 

وَ أَضْبَأَ إِلَيَّ إِضْبَاءَ السَّبُعِ لِطَرِيدَتِهِ انْتِظَاراً لاِنْتِهَازِ الْفُرْصَةِ لِفَرِيسَتِهِ وَ هُوَ يُظْهِرُ لِي بَشَاشَةَ الْمَلَقِ وَ يَنْظُرُنِي عَلَى شِدَّةِ الْحَنَقِ‏

 و چونان درنده‏اى كه در كمين شكار گريخته خود بنشيند در كمين من نشست تا مگر فرصت حمله‏اش به دست افتد و در همان حال كه با گشاده رويى چاپلوسى مى‏ كرد با نگاه خشم آلودش در من. مى ‏نگريست.

 

فَلَمَّا رَأَيْتَ - يَا إِلَهِي تَبَاركْتَ وَ تَعَالَيْتَ - دَغَلَ سَرِيرَتِهِ وَ قُبْحَ مَا انْطَوَى عَلَيهِ أَرْكَسْتَهُ لِأُمِّ رَأْسِهِ فِي زُبْيَتِهِ‏

 اى خداوند كه متبارك و متعالى هستى، چون خبث باطنش و قبح نهانش را ديدى، او را در همان گودال كه براى در دام افكندن من كنده بود به سر در انداختى‏

 

وَ رَدَدْتَهُ فِي مَهْوَى حُفْرَتِهِ فَانْقَمَعَ بَعْدَ اسْتِطَالَتِهِ ذَلِيلاً فِي رِبَقِ حِبَالَتِهِ الَّتِي كَانَ يُقَدِّرُ أَنْ يَرَانِي فِيهَا

و در عمق گودالش سرنگون ساختى و او پس از آن همه سركشى، ذليل و سركوفته گرديد و در همان دامى گرفتار آمد كه مرا گرفتار آن مى‏ خواست.

 

وَ قَدْ كَادَ أَنْ يَحُلَّ بِي لَوْ لاَ رَحْمَتُكَ مَا حَلَّ بِسَاحَتِهِ‏

 اگر نه رحمت تو بود، نزديك بود كه هر چه او را بر سر آمد مرا بر سر آيد.

 

وَ كَمْ مِنْ حَاسِدٍ قَدْ شَرِقَ بِي بِغُصَّتِهِ وَ شَجِيَ مِنِّي بِغَيْظِهِ وَ سَلَقَنِي بِحَدِّ لِسَانِهِ وَ وَحَرَنِي بِقَرْفِ عُيُوبِهِ‏

 اى خداى من، بسا حسود مردى كه بر نعمت من رشك برد و غصه راه گلويش بگرفت و خشم چون استخوانى حلقومش بيازرد و با نيش زبان خود مرا آزار داد و به هر عيب كه در خود داشت مرا تهمت بر نهاد

 

وَ جَعَلَ عِرْضِي غَرَضاً لِمَرَامِيهِ وَ قَلَّدَنِي خِلاَلاً لَمْ تَزَلْ فِيهِ وَ وَحَرَنِي بِكَيْدِهِ وَ قَصَدَنِي بِمَكِيدَتِهِ‏

 و آبروى مرا آماج تيرهاى بهتان خود ساخت و صفاتى را كه خود بدان موصوف بود بر من بست و به كيد و نيرنگ خويش مرا خشمگين ساخت و با حربه مكر خود بر من حمله كرد.

 

فَنَادَيْتُكَ - يَا إِلَهِي - مُسْتَغِيثاً بِكَ وَاثِقاً بِسُرْعَةِ إِجَابَتِكَ‏

 پس اى پروردگار من، تو را ندا دادم و به درگاه تو استغاثه كردم. اميدم چنان بود كه دعاى مرا به زودى اجابت كنى‏

 

عَالِماً أَنَّهُ لاَ يُضْطَهَدُ مَنْ أَوَى إِلَى ظِلِّ كَنَفِكَ وَ لاَ يَفْزَعُ مَنْ لَجَأَ إِلَى مَعْقِلِ انْتِصَارِكَ فَحَصَّنْتَنِي مِنْ بَأْسِهِ بِقُدْرَتِكَ‏

 و نيك مى‏دانستم كه آن كس كه در سايه امن تو پناه جويد هرگز ستم نبيند و آن كه به پناهگاه نصرت تو در آيد از كس نهراسد. پس تو مرا به قدرت خويش از آسيب او نگه داشتى.

 

وَ كَمْ مِنْ سَحَائِبِ مَكْرُوهٍ جَلَّيْتَهَا عَنِّي وَ سَحَائِبِ نِعَمٍ أَمْطَرْتَهَا عَلَيَ‏

اى خداوند، چه بسيار ابرهاى بلا كه بر سر من خيمه زده بود و تو آنها را پراكنده ساختى و چه بسا ابرهاى آبستن از نعمت خود بر سر من فرستادى تا بر من ببارند

 

وَ جَدَاوِلِ رَحْمَةٍ نَشَرْتَهَا وَ عَافِيَةٍ أَلْبَسْتَهَا وَ أَعْيُنِ أَحْدَاثٍ طَمَسْتَهَا وَ غَوَاشِي كُرُبَاتٍ كَشَفْتَهَا

 و چه بسا جويباران رحمت كه براى سيراب كردن من جارى كردى و چه بسا جامه ‏هاى عافيت كه بر تن من پوشيدى و چه بسا چشمان حوادث را كه بر دوختى و چه بسا حجابهاى غم و اندوه كه به يك سو زدى‏

 

وَ كَمْ مِنْ ظَنٍّ حَسَنٍ حَقَّقْتَ وَ عَدَمٍ جَبَرْتَ وَ صَرْعَةٍ أَنْعَشْتَ وَ مَسْكَنَةٍ حَوَّلْتَ‏

 و حسن ظن مرا صورت حقيقت دادى. چه بسا به جاى فقر و نيازمندى، توانگرى و بى‏نيازى بخشيدى. چه بسا به سر در افتاده بودم و تو مرا بر پاى داشتى و چه بسا مسكنت و بيچارگى كه به يكبارگى از ميان برداشتى.

 

كُلُّ ذَلِكَ إِنْعَاماً وَ تَطَوُّلاً مِنْكَ وَ فِي جَمِيعِهِ انْهِمَاكاً مِنِّي عَلَى مَعَاصِيكَ لَمْ تَمْنَعْكَ إِسَاءَتِي عَنْ إِتْمَامِ إِحْسَانِكَ‏

 بار خدايا، همه اين‏ها انعام و احسان تو بود و حال آنكه من همچنان در نافرمانى تو غوطه‏ور بودم، ولى نه بدكرداريهاى من تو را از احسان خويش بازداشت‏

 

وَ لاَ حَجَرَنِي ذَلِكَ عَنِ ارْتِكَابِ مَسَاخِطِكَ لاَ تُسْأَلُ عَمَّا تَفْعَلُ‏

 و نه احسان و تفضل تو مرا از ارتكاب اعمالى كه تو را به خشم آورد. آرى، تو هر چه كنى كس را ياراى بازخواست تو نيست.

 

وَ لَقَدْ سُئِلْتَ فَأَعْطَيْتَ وَ لَمْ تُسْأَلْ فَابْتَدَأْتَ وَ اسْتُمِيحَ فَضْلُكَ فَمَا أَكْدَيْتَ‏

 اى خداوند، از تو خواسته شد، عطا كردى. بى‏درخواست، دهش آغاز كردى. چون خواستار فضل و احسانت شدند، در بخشش سخاوت ورزيدى.

 

أَبَيْتَ - يَا مَوْلاَيَ - إِلاَّ إِحْسَاناً وَ امْتِنَاناً وَ تَطَوُّلاً وَ إِنْعَاماً وَ أَبَيْتُ إِلاَّ تَقَحُّماً لِحُرُمَاتِكَ وَ تَعَدِّياً لِحُدُودِكَ وَ غَفْلَةً عَنْ وَعِيدِكَ‏

 زيرا اى مولاى من، جز احسان و تفضل و نيكى و انعام را بر خود نپسنديدى و من جز ارتكاب محرمات و تجاوز از حدود تو و غفلت از هشدارهاى تو به جاى نياوردم.

 

فَلَكَ الْحَمْدُ - إِلَهِي - مِنْ مُقْتَدِرٍ لاَ يُغْلَبُ وَ ذِي أَنَاةٍ لاَ يَعْجَلُ‏

 پس حمد باد تو را اى خداوند من، كه تو آن مقتدرى هستى كه مغلوب نمى ‏گردى و بنده‏ ات را مهلت مى ‏دهى و در كيفر او شتاب نمى‏كنى.

 

هَذَا مَقَامُ مَنِ اعْتَرَفَ بِسُبُوغِ النِّعَمِ وَ قَابَلَهَا بِالتَّقْصِيرِ وَ شَهِدَ عَلَى نَفْسِهِ بِالتَّضْيِيعِ‏

 بار خدايا، در اينجا كسى ايستاده كه به فراوانى نعمتت اعتراف مى ‏كند ولى نعمتهاى تو را با خطا و تقصير خود پاسخ مى ‏گويد. جاى كسى است كه خود به تباهى خود گواهى مى‏ دهد.

 

اَللَّهُمَّ فَإِنِّي أَتَقَرَّبُ إِلَيْكَ بِالْمُحَمَّدِيَّةِ الرَّفِيعَةِ وَ الْعَلَوِيَّةِ الْبَيْضَاءِ وَ أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِهِمَا أَنْ تُعِيذَنِي مِنْ شَرِّ كَذَا وَ كَذَا

 اى خداوند من، به تو تقرب مى ‏جويم به مقام رفيع محمد و طريقت درخشان على و به وسيله آن دو به تو روى مى‏آورم كه مرا از شر آنچه از آن به تو پناه آورده‏ ام پناه دهى،

 

فَإِنَّ ذَلِكَ لاَ يَضِيقُ عَلَيْكَ فِي وُجْدِكَ وَ لاَ يَتَكَأَّدُكَ فِي قُدْرَتِكَ وَ أَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ

 كه بر آوردن اين نياز با وجود توانگريت تو را به تنگنا نيفكند و با وجود قدرتت به رنج نيندازد، كه تو بر هر كارى توانايى.

 

فَهَبْ لِي - يَا إِلَهِي - مِنْ رَحْمَتِكَ وَ دَوَامِ تَوْفِيقِكَ مَا أَتَّخِذُهُ سُلَّماً أَعْرُجُ بِهِ إِلَى رِضْوَانِكَ وَ آمَنُ بِهِ مِنْ عِقَابِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ‏

 اى خداوند من، به من ارزانى دار رحمت و دوام توفيق خود را تا آن را چون نردبامى گيرم و به مقام خشنوديت عروج كنم و از عذاب تو ايمنى گزينم. يا ارحم الراحمين.

 

گردآوری: بخش مذهبی بیتوته

 

رای خود درباره این پست انتخاب کنید
  • icon
  • icon
    نظرات
      arrow